مقدمه
همه ما، با وجود تمام برنامه ریزی هایمان، احساسات، تعصبات و سلایق شخصی مان را در معاملات دخیل می کنیم. پس باید ابتدا مشکلاتمان را شناسایی و بررسی کنیم تا در راه پی ریزی روش معاملاتی موفقمان خللی ایجاد نشود.
در طول تاریخ، بهترین معامله گران آنهایی بوده اند که روشی مطمئن و آزمایش شده را برای مدت طولانی در شرایط مختلف بازار به کار برده اند. هیچ معامله گری، مادرزاد حرفه ای نبوده است. همه از تجربیات معامله گران حرفه ای قبل از خود بهره جسته و با استفاده از این تجربیات روش معاملاتی خود را با روش سعی و خطا، بهینه کرده و به موفقیت رسانده اند.
پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که: چرا دقیقا از روشی که معامله گران گذشته از آن سود کرده اند استفاده نکنیم؟ چرا باید روش معاملاتی را بهینه کنیم؟ پرسش خوبیست، ولی پاسخ آن مستلزم توجه بیشتر ماست.
آیا طراحی روش معاملاتی جدید کار ساده ایست؟
معامله گران بسیاری هستند که کورکورانه از روش های موفق دیگران استفاده می کنند، اما به دلایل بیشماری اکثر آنها در تکرار موفقیت این روش ها ناتوانند. روش معامله لاك پشتها (Turtles Trading System) که اوایل ده هشتاد توسط ریچارد دنیس ابداع گردید، اثباتی بر این مدعاست. نتایج این روش خیره کننده بود (حساب 5000 دلاری را به 100 میلیون دلار تبدیل کرد!) هدف ریچارد دنیس آموزش آن به دیگران بود، زیرا می خواست تشخیص دهد که آیا آنها نتایج مشابهی میگیرند یا خیر. او با چاپ یک، با آگهی در وال استریت ژورنال و انتخاب 14 معامله گر، شاگردان جدید خود را انتخاب نمود.
ریچارد دنیس ترجیح می داد از معامله گران بی تجربه به جای معامله گران سابقه دار استفاده کند، زیرا نمی خواست شاگردان جدیدش نگرش ها و تعصبات قبلیشان از بازار را با خود به همراه بیاورند. او میخواست آنها تنها روش او را به دقت فرا بگیرند و با وسواس بسیاری از آن پیروی کنند، زیرا این احتمال می رفت که معامله گران با تجربیات مختلف، نظر شخصیشان را به این روش تحمیل کنند. در نهایت شاگردان مبتدی او، که روش او را همانطور که یاد گرفته بودند استفاده می کردند، به معامله گرانی حرفه ای تبدیل شدند و در نهایت آن روش را در راستای تطبیق با شخصیتشان ارتقاء دادند.
استراتژی های زیاد و سود دهی وجود دارند که رعایت نکات اصلی آن استراتژی ها برای موفقیت الزامی است، با این حال هیچ راه کاملا موفقی برای معامله با آن استراتژی وجود ندارد. بعد از فراگیری روش معاملاتی، این معامله گر است که باید روش را برای موفقیتش بهینه کند. در واقع این بهینه سازی ها هستند که روش را با شخصیت معامله گر هماهنگ کرده و به او این قدرت را می دهد که همیشه قوانین روش معاملاتی اش را به نحو احسن پیاده کند.
بیشتر بخوانید: سیستم ترید و روش مناسب ترید خودتان را داشته باشید!
مانع سر راهمان در موفقیت، خودمان هستیم
باید توجه کرد که ذاتا روش صحیح معامله را نمی دانیم، بهترین روش، روشی است که بر اساس شخصیت خودمان شکل می گیرد. همه ما، به عنوان انسان، در تمام جنبه های زندگیمان به دنبال دیگران قدم بر می داریم. در واقع روندها ماحصل همین رفتار هستند، حال این روند در خرید لباس، خرید وسایل خانه، صحبت کردن و یا هر جنبه دیگری از زندگی باشد. بزرگترین دشمن ما در معامله تقلید از دیگران است، کاری که همیشه به طور غریزی انجام می دهیم. برای پرهیز از این اتفاق به روشی با قوانین سخت گیرانه نیاز داریم، زیرا معمولا غرایز انسانیمان ما را به کاری وا می دارد که بر خلاف اصول روش معاملاتیمان است. بنابراین، اگر روشی صحیح مبتنی بر عملکرد گذشته بازار طراحی نکنیم، این غرایزمان است که در این کشاکش پیروز خواهند شد و منطق و تجربه، جای خود را به احساسات می دهند.
بارها شنیده ایم که 90 درصد معامله گران بازنده هستند و برای کسب درآمد به مشاغل دیگر روی می آورند. اما به این موضوع فکر کنید که کار در محیط راحت خانه بدون فشار محیط، در حالی که بر سرنوشتمان احاطه کامل داریم، چقدر جذاب خواهد بود. زندگی معامله گران موفق بازارهای مالی در حقیقت آرزوی درصد زیادی از توده مردم است. با این حال، تعداد زیاد بازنده ها در بازارهای مالی، خیلی ها را دلسرد می کند.
چرا اغلب افراد در بازارهای مالی بازنده اند؟ مگرهر معامله از احتمالی 50-50 برخوردار نیست؟ آیا با تمرین و آموزش نمی توان درصد موفقیت را از 50 بیشتر کرد؟ در جواب این سئوالات باید گفت، بارها شنیده ایم که: “اگر معامله در بازارهای مالی مثل فارکس یا باینری آپشن کار ساده ای بود، همه مشغول معامله کردن بودیم.” و به واقع جمله درستی است. چه کسی از کار در محیط راحت خانه بدش می آید؟ موقعیتی که همه چیز در دست خود انسان است. بعضی حتی آن را رویای آمریکایی می نامند!
بیشتر بخوانید: لزوم کنترل استرس و فشار های عصبی برای یک معامله گر
آیا دسیسه ای علیه معامله گران کوچک وجود دارد؟
ممکن است احساس کنید که در بازار دسیسه هایی وجود دارد تا ما موفق نباشیم! چگونه ممکن است این همه معامله گر در استفاده از روشی با احتمال موفقیت 50 درصد و قدمت صدها ساله، شکست بخورند؟ این موضوع مدتهاست که معامله گران تازه کار را مایوس می نماید. خیلی وقتها از معامله گران می شنویم: سازندگان بازار، مسیر بازار را هدایت می کنند (بروکرها کندل سازی می کنند!) و یا تنها کسانی که پول در می آورند کارگزاران و سرمایه گزاران بزرگ هستند. من در اینجا به شما اطمینان می دهم که هیچ دسیسه ای وجود ندارد و این ها شایعاتی بیش نیستند. این شایعات از ناتوانی ما در طراحی روش معاملاتی موفق نشات می گیرند و خودمان هم می دانیم که بازار عناصری را که برای موفقیت نیاز داریم، در اختیارمان می گذارد.
گاهی اوقات شنیدن اظهارات بعضی از افراد در گروه ها، مبنی بر اینکه “من تمام دانسته هایم را در اختیارشان نمی گذارم”!!!. این افراد هر وقت ضرر می کنند این مسائل را مطرح می کنند. هیچکس نمی خواهد وقتی ضرر می کند تقصیر را به گردن بگیرد. تمام افراد جامعه برد را تحت هر شرایطی از آن خود می داند و آن را به تلاش سخت خود نسبت می دهند! اگرچه این کار اثرات مثبتی بر زندگی می گذارد، اما در زمینه فارکس و باینری آپشن هرگز.
بیتشر بخوانید: یک معامله گر حرفه ای مسئولیت کامل اعمال خود را می پذیرد
انسانهای موفقی بوده اند که کسب و کار پر درآمدی داشته اند و فکر می کردند که می توانند قله های معامله در بازار را بعنوان هدفی جدید فتح نمایند. آنها می خواهند تجربیات حاصل از کسب و کارشان را در معامله در بازارهای مالی استفاده کنند، اما نمی دانند که آنچه در کسب و کار قبلی باعث موفقیتشان شده، ممکن است در بازارهای مالی مایه شکستشان شود. بعد از این همه موفقیت، هضم شکست مشکل است. در واقع چیزی که به نظرتان بسیار ساده می نمود، سخت ترین کاری است که در زندگی تان انجام داده اید.
بعنوان مثال می توان از افراد متمولی نام برد که می خواهند هدایت تیمهای ورزشی را برعهده بگیرند. آنها خیلی زود می فهمند تجربیاتشان در کسب و کار قبلی در زمینه ورزش هیچ کارایی ای ندارد. فراگیری کسب و کار معامله در بازارهای مالی مستلزم کسب تجربه است.
به همین دلیل است که باید ذهن خود را در مواجه با عوامل غیر منتظره باز کنید. ساخت یک روش سفت و سخت که نتایجش اثبات شده، اولین قدم برای بنای کسب و کار معامله در بازارهای مالی است. بدون این کار، در مدرسه معامله رفوزه شده و حسابتان نابود می گردد. در این حالت هرچه بیشتر تلاش کنید بیشتر شکست خواهید خرد.
معامله گران بزرگ انسانهایی باهوش هستند؟
ون تارپ نویسنده کتاب “راه خود را در مسیر آزادی مالی معامله کنید” در کتاب خود از تحقیقی صحبت می کند که برای شناسایی با هوش از بین 40 نفر دارای مدرك دکتری، ترتیب داده شده بود تا از آنها برای معامله در بازارهای مالی استفاده شود. در این تحقیق که توسط رالف وینس انجام گردیده بود، شرکت کنندگان 100 معامله را در یک رایانه ساده انجام می دادند. به هر کدام از آنان گفته شده بود که به احتمال 60 درصد در هر معامله سود می کنند. به هر کدام 1000 دلار داده شد و اجازه داشتند به هر اندازه که مایل بودند در هر معامله سرمایه گزاری کنند. در پایان، اگرچه این اطمینان به آنها داده شده بود که احتمال موفقیتشان 60 درصد است، تنها دو نفر از بین 40 نفر توانستند بیشتر از 1000 دلار اولیه داشته باشند. چه طور این اتفاق افتاد؟
فرض می کنیم همه آنها مقدار مشخصی را در هر معامله سرمایه گذاری کرده اند، اگر این چنین باشد، همه آنها باید سود می کردند. به هر حال، آنطور که به نظر می رسید بعد از چند ضرر پشت سر هم، در معامله بعدی سرمایه گذاریشان را دو برابر و یا حتی سه برابر می کردند. بعد از ضرر مجدد، دوباره حجم را بیشتر می کردند تا سریعتر آن همه ضرر را جبران نمایند. این استراتژی در نهایت حسابشان را به نابودی کشاند. چیزی که این شرکت کنندگان قادر به تشخیص نبودند این بود که حتی با 60 درصد احتمال موفقیت، همه سیستمها ممکن است با سریالی از ضررهای پی در پی مواجه شوند. عکس العمل در زمان این ضررهای پی در پی، تحقق یا عدم تحقق موفقیت در آینده را به دنبال دارد.
بیشتر بخوانید: اشتباهات تریدر ها در استفاده از استراتژی های فارکس و باینری آپشن
ضرر امری پذیرفتنی است
اگر در پذیرش ضرر مشکل دارید، بهتر است هر چه زودتر قبل از معامله با پول واقعی بر این نقطه ضعف غلبه کنید. ضرر امری متداول در هر کسب و کاریست و باید به عنوان قسمتی از آن پذیرفته شود. اگر کسی در پذیرش ضرر با مشکل مواجه است، باید دید خود را تغییر دهد، در غیر این صورت بهتر است به فکر شغل دیگری باشد. در واقع وقتی معامله را به عنوان شغل پذیرفته اید، ضرر را به طور ضمنی در نظر گرفته اید.
ضرر نه خوب است نه بد، بلکه تنها قسمتی از فرایند معامله را تشکیل می دهد. وقتی به این امر واقف شدید، برای طراحی و ساخت روشی مناسب آماده اید. قبلا در مورد آرزوهای شیرین یک معامله گر صحبت کرده ایم. حال نوبت آن رسیده که فراتر از رویاها و آرزوها فکر کرده و زندگی یک معامله گر را به منظور شناسایی روشی مناسب، کند و کاو کنیم. نوع زندگی معامله گران عامل تفاوت آنهاست. بعضی از ما معامله مداوم در طول روز را ترجیح می دهیم و بعضی دیگر دوست داریم تنها یک یا دو معامله را در طول روز انجام دهیم. زمانی من با روشی معامله می کردم که در ماه یک بار نیاز به معامله داشت. تعداد معاملاتتان مهم نیست، چیزی که مهم است پیدا کردن آن تعداد معامله است که به شخصیتتان می خورد.
علاوه بر همخوانی با شخصیت معاملاتی تان، روش باید با شاکله کلی زندگی شما نیز هماهنگ باشد. اگر علاوه بر معامله شغل تمام وقت دیگری دارید، روشتان باید متقضیات زندگیتان را در نظر بگیرد. در غیر اینصورت، حتی بهترین روش های تاریخ محکوم به شکست هستند. به همین دلیل است که هیچ روشی کامل نیست. اگر شخصی به شما گفت که روش معاملاتی کاملا موفقی وجود دارد، به احتمال زیاد دروغ می گوید و منافعی در زدن این حرف متوجه اوست.
مورد بعدی موثر بر کار معامله گران، تعداد بردها به ازای تعداد باختهاست. افراد بسیاری ضررهای گاه و بیگاه روششان را بر نمی تابند. حقیقت این است که اکثر روش های موفق بیشتر بازنده اند تا برنده. نکته کلیدی در این روش ها، مقدار سودی است که معاملات برنده در مقایسه با معاملات بازنده می دهند. روش معاملاتی لاك پشتی ریچارد دنیس بیشتر ضرر میکرد (تقریبا 40 درصد معاملاتشان می بردند)، اما معاملات برنده اش آنقدر سود ده بودند که عملکرد کلی روش بسیار موفق بود.
بیشتر بخوانید: چگونه از خود یک تریدر حرفه ای فارکس و باینری آپشن بسازیم؟
روش موفقیت ، عزم شما را جزم می کند
سالها قبل جانی کارسون مجری برنامه نمایش امشب بود، او مهمانی داشت که به عنوان بزرگترین معامله گر دنیا شناخته می شد. مهمان آن برنامه از عنوانی که به او نسبت می دادند خجالت می کشید اما تصدیق می کرد که سالانه میلیونها دلار درآمد دارد. کارسون به مهمان خود گفت که با توجه به پول هنگفتی که سالانه به جیب می زند، حتما در انتخاب معاملات برنده خبره است و از او پرسید چه درصدی از معاملاتش برنده هستند. مهمان با پاسخش به این سئوال کارسون را شگفت زده کرد، او گفت که درصد معاملات سوده اش 42 تا 43 درصد است و البته در بهترین سال های معامله اش 45 درصد را نیز تجربه کرده است.
کارسون به تمسخر گفت که هرکسی می تواند به این نرخ دست پیدا کند و رسیدن به تعداد معاملات سوده 50 درصد نباید کار سختی باشد، کدام معامله گر بزرگی است که معاملات زیان آورش بیشتر از معاملات سودآورش باشد؟ در این لحظه بود که تماشاگران شروع به خندیدن کردند. آن معامله گر به کارسون گفت که سود معاملات برنده اش از ضرر معاملات بازنده اش به مراتب بیشتر است و در همین حین خنده حضار قطع شد.
مطالبی که توسط مهمان کارسون بیان شد، درس مهمی برای معامله گران است. مهم این نیست که چندبار معاملات برنده داشته اید، اندازه سود و ضررهاست که موفقیت یک سیستم را رقم می زند. باید خود را برای ضررهای پی در پی آماده کنید، زیرا ضرر کردن قسمتی از معامله است. باید از معاملات ضررده تان درس بگیرید، زیرا این مشکلات و اشتباه ها هستند که در نهایت شما را به معامله گری موفق تبدیل می کند. تنها مواظب باشید این ضررهای آموزنده حسابتان را نابود نکنند.
عدم اطمینان به روش معاملاتی می تواند خطر ساز باشد. هزاران معامله گر علیرغم یادگیری یک روش معاملاتی سالهای متمادی، به دلیل عدم اطمنیان کامل به آن، سرمایه گذاری های کورکورانه ای را انجام داده و خود را در شرایط دشواری قرار داده اند. اعتقاد راسخ به روش معاملاتی بسیار مهم است، اما باید از طریق آزمایش در شرایط مختلف بازار حاصل گردد. یعنی می بایست عملکرد گذشته روشتان را بر جفت ارز یا سهامی که در نهایت معامله خواهید کرد، ارزیابی کنید. هر کاری به غیر از این، معامله را به قمار تبدیل کرده و به شکست منجر می گردد.
کسانی که قبل از معامله با پول واقعی روش خود را از آزمونهای سختی می گذرانند، اطمینان لازم برای معامله را بدست خواهند آورد و برای سودها و ضررهای احتمالی آماده خواهند بود. همه روش های معاملاتی ممکن است در دوره ای افت موجودی حساب را به دنبال داشته باشند. اما اگر قبل از استفاده از پول واقعی این موضوع را روشن کنید، اگر تحمل مثلا 40 درصد افت سرمایه را ندارید، کار با این روش برایتان غیر ممکن خواهد شد، حتی اگر روش، نتایج بلند مدت قابل قبولی داشته باشد. روش های دیگری هستند که این نقطه ضعف را ندارند، ولی ممکن است در بلند مدت سود کمتری از روش قبلی داشته باشند. در وهله اول، روش باید با برنامه و شخصیت شما هماهنگ باشد.
هر کسی تحمل مشخصی برای ضرر دارد. به همین دلیل است که اغلب معامله گرانی که با پول مجازی سود می کنند، هنگام شروع به معامله با پول واقعی، علیرغم استفاده ار روشی موفق و آزمایش شده، ضرر می کنند. من معتقدم ایراد کار این است که به محض شروع به معامله با پول واقعی عنصر احساسات را به معامله وارد می کنیم، عنصری که تا قبل از این در معامله مجازی خود را نشان نمی داد. این تفاوت کوچک است که باعث عکس العمل های نسنجیده ما هنگام ضرر می شود. احساسات و معامله دو امر غیر قابل جمع هستند. معامله گر احساسی در نهایت زیان می کند، حتی اگر از نظر علمی بهترین تکنیکها و بیشترین اطلاعات را داشته باشد. احساسات او تصمیم های اشتباهش را به دنبال دارد. به یاد داشته باشید که غرایزمان به ما می گویند که از دیگران تقلید کنیم، حتی اگر دیگران اشتباه کنند.
بیشتر بخوانید:
روانشناسی ترید در بازارهای مالی
همبستگي اصول ارتباطات انساني و بازار
عملکرد مغز انسان در بازارهای مالی
منبع:
forexyar.com