یک دانشمندی به نام لیبت یک چیزی را کشف کرد. خوب دقت بفرمایید خیلی چیز جالبیه ، مدتها پیش که اینو من برای اولین بار می خوندم واقعا احساس گیجی کردم.
یک آزمایشی بود که پنج تا پرتقال ، سیب و موز چیده شد روی میز. به داوطلبین گفتند یکی از این میوه ها را انتخاب کنید. با زیر نظر گرفتن فعالیت های مغزی آنها به این نتیجه رسیدند که قبل از اینکه قصد انجام کار اتفاق بیافته (یعنی لحظه ای که متوجه بشی که می خوای سیب یا موز یا پرتقال رو برداری) چند دهم ثانیه قبلش یک جریان فکری در مغز صورت میگیره که آن قصد را در شما بوجود میاره!
یعنی چی؟ یعنی این شما نیستی که داری سیب را انتخاب می کنی. این قضیه ثابت شده با نوارهای مغزی و یک سری وسائل آزمایشگاهی دیگه که نمیدونم چیه. این شما نیستی که داری این کارو انجام میدی! قبل از اینکه تصمیم به انجام فلان کار بگیری، چند دهم ثانیه قبلش فعل و انفعالی در مغز شما جریان پیدا میکند و به شما میگه که فلان تصمیم رو بگیر و شما فکر میکنید خودت به این نتیجه رسیدی. این یک چیز جالبیه.
در واقع ضمیر ناخداگاهه که با در نظر گرفتن کلی خاطره و دیتا و شنیده ها و دیده هایی که 99% یادت نمیاد و ازشون خبر نداری ، تصمیم برداشتن فلان میوه را به شما القاء میکنه و شما فکر میکنید که خودتون آن تصمیم را گرفتید ، در صورتی که اینطور نیست!